بخش دوم داستان امیر ( فصل دریا )
خب سلام به همه دوستان عزیزم چند قسمتی رو به داستان امیر خواهیم پرداخت تا به قسمت بعد برسیم هدف من از ایجاد امیر کمک به دیدگاه نسبت به انسان ها بود و از زاویه دید امیر میخواهم انسان ها رو ببینیم
آسمان بغض کرده بود و میخواست بگرید ولی نه کمی آن طرف تر خانه ای می دید بی سقف طفلکی که رو به آسمان دعا می کردد یا کمی آن طرف تر پدری که از سطل زباله دنبال تکه ای نان برای سیر کردن فرزندانش بود نمی دانست باید بگرید به حال ملت یا بخاطر آن طفلک معصوم در بغض خود غرق شود امیر رو به آسمان کرد بالاخره بغض آسمان ترکید قطره های باران روی گونه های امیر جاری شد آسمان از شدت ناراحتی می گریست و می گریست و زمین را غرق در سیل خود کرده بود امیر زیر ایستگاه اتوبوس پناه گرفته بود تا باران کمی بند آید ولی نه انگار این گریه ها پایانی نداشت و شاید دل آسمان تحمل آن همه درد و عذاب را نداشت.
-امیر پرسید اسمت چیه
+رضا اسم شما چیه؟
_امیر هستم رضا جان درس خوندی
+من کارشناسیم رو از دانشگاه تهران گرفتم برای ارشد خواستم شرکت کنم که متأسفانه به علت فوت پدرم نشد مادرم مریض هستش و به خاطر اینکه خرج خانوادم رو بتوانم تأمین بکنم با کل دارایم که ۵۰۰ هزار تومان بود خواستم دست فروشی کنم تا نون حلال به سر سفره خانواده خود ببرم
امیر اشک در گوشه چشمانش جمع شد نمی دانست از شدت ناراحتی الان چه بگوید و یا چه کاری انجام دهد فقط میخواست به خدا بگوید کفر نمیگویم ولی خود جای رضا بودی خدا جان چه میکردی در همین حین کمک کرد رضا گوجه سبز های پخش شده در زمین را جمع کند یکی از شهرداری ها که نسبتا ادم خوبی بود و صحنه را از نزدیک دید به امیر گفت بگو می تواند گوشه ای دست فروشی کند و هرکسی چیزی گفت بگو فلان کس اجازه داده است امیر خوشحال شد و تشکر کرد و گفت نه هنوز هستند انسان های خوب لابه لای حیوانات عجیب و غریب با شکل آدم بعد اینکه گوجه سبز ها جمع شدن و همانطور که رضا در ته دل هم ناراحت بود و هم کمی خوشحال که از فردا شاید بتواند در آن مکان دست فروشی کند از امیر تشکر کرد امیر جدا شد و به راه خود ادامه داد
پیاده شد ولی هنوز این داستان ادامه دارد….
Deprecated: Function get_magic_quotes_gpc() is deprecated in /home/hoseinsadeghi/public_html/blog/wp-includes/formatting.php on line 4826
Deprecated: Function get_magic_quotes_gpc() is deprecated in /home/hoseinsadeghi/public_html/blog/wp-includes/formatting.php on line 4826
Deprecated: Function get_magic_quotes_gpc() is deprecated in /home/hoseinsadeghi/public_html/blog/wp-includes/formatting.php on line 4826